از بامداد 17 شهریور 1392
به بامداد 17 شهریور 1357
اینجا تهران ، انگار تهران ما نمی خواد خبری از دلهر ه ها ی شما منتشر کنه ! هر چی به خودم فشار آوردم تا یه کم بهتون نزدیک بشم نشد که نشد ، با شما هستم شهید شماره 17 ، الان داشتی چی کار می کردی ، خوابیده بودی یا داشتی با دوستات درباره راهپیمایی عید فطر چند روز پیش صحبت می کردی ؟ نمی دونم ، نمی تونم درکت کنم اصلن واسه چی فردا پاشدی رفتی راهپیمایی ؟ واسه چی اعتراض کردی ؟ آخه شب شهادت شماست و من حتی اسمت رو بلد نیستم چه برسه به هدفت! نمی دونم چی صدات کنم ؟ شهید شماره 17 ، شهید خونین ، شهید جمعه سیاه ، بذار یه چیزی رو در گوشت بگم : اینجا بعضیا شما رو شهید نمی دونن ! راستی شما چن نفرید 4000هزار نفر ، 2000 هزار نفر یا 88 نفر ؟ می بینی چقد راحت می شه رو همه چی تشکیک کرد . اینجا رو اعتقادات شما هم تشکیک می کنن چه برسه به تعدادتون . نظرت چیه بگم 88 نفر بودید، اینجوری خیلی چیزا راحت تر حل میشه ؟ می دونی این روزا 88 نحس تر از 13 شده ، هر وقت اسمش رو میاری همه فرار می کنن ، فقط ام فرار می کنن به سمت کی ،به کجا ، حتی چرایی اش اصلن مهم نیست !
من حساب و کتابم خوب نیست ولی بعضی اوقات، با همه نفرتی که ازش دارم مجبورم یه چیزایی رو حساب کنم ، این حساب کتاب زیادم سخت نیست بدون چرتکه هم میشه گفت: 88 تا یه ساعت میشه 88 ساعت ، هر ساعت 60 دیقه است ، دیقه ای 15 میلیون تومن می کنه 100 میلیون تومن ( می دونم خیلی کمتر از این حرفاست) هر سالی یه دونه مستند راجع به شما ساخته بودن ، سال هفدهم با شما آشنا می شدم امسالم با 35 امین نفرتون . پول زیادی نیست میون این همه... " لالله الا الله "وقتی پیش شماییم خوب نیست گفتن هر چیزی ، می خوام اینو بگم یعنی 100 تومن نداریم سالیانه واسه شما هزینه کنیم . به کی قسم بخوریم از این آهنگ های تکراری و تصاویر تکراری تر که هر سال پخش می شه خسته شدیم .
شهید شماره 17 ، خودت میدونستی که الان تو خیابون نیروی هوایی چه خبر بوده ، ارتشیا و ساواک تو چه فکری بودن ، مدام تکرار خبر حکومت نظامی به گوشتون می رسیده؟ فکر کردن بهشم موهای تن آدم رو سیخ می کنه. اینکه شماها چطوری باهم ارتباط برقرار می کردین ، تو خیابون اومدنتون ، انگیزه اتون ، رفاقتتون ، من اینا رو نمی دونم چون اینجا کسی به فکر شما نیست ، کسی از شما واسه ما تعریف نمی کنه اما جازه بده من از یه صحنه ای که دیدم واست بگم : چند روز پیش یه جمعه سیاهم تو مصر بود ، قبلنا اگه بهم می گفتن خون شما تو جوی های خیابون روون بوده نمی فهمیدم چی میگن اما بعد دیدن اون همه کفن و جنازه تو مصر تازه داره یه چیزایی حالیم میشه ، خدا رو شکر پیرمردهای مسجد محله امون خیلی خوبن ، بازم گلی به جمال اونا که یه چیزایی از شما و اون روزا واسه ما تعریف کردن .
سرت رو درد آوردم ، باید ببخشی میدونم حوصله ی منم نداری ، ولی خب دیگه بعضی اوقات اینقد پُر رو می شم، یادم میره شما هستی و تاریخ داره منُ با خودش می بره ...
تا اینجا از هر چی نمی دونستم گفتم ، این آخر خداحافظیه می خوام از یه چیزی بگم که می دونم :شهید شماره 17 ، مطمئنم نمی دونی فردا تو میدون شهدا چه خبره و چه اتفاقی قرار بیفته ، باورت میشه بعد سی و اندی سال از شهادت تو منم هنوز نمی دونم فردا تو میدون شهدا چه خبره ؟!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
........................................................................................................
امروز دوست دارم یک چیز رو به همه ی مومنین عزیز یادآوری کنم
یکشنبه های ذیقعده غسل و نماز دارد
بسیار ساده هم هست غسل رو که نیاز به توضیح نیست و برای نماز هم
به این ترتیب :
دو نماز دو رکعتی هر رکعت یک حمد ٬ سه توحید ٬ یک سوره ی ناس و یک سوره ی فلق و بعد از اتمام نماز تعدادی استغفار و یک دعای بسیار کوچک دارد که ان شاء الله از مفاتیح تعداد استغفار و همچنین دعای کوچک رو نگاه کنید و بخوانید .
التماس دعا
یا علی مدد
به نام خدا
سلام علیکم راستش من از دفتر آیت الله مکارم شیراز پرسدم فرمودند غسلش رو با نیت رجاء به نیت غسل یکشنبه های ذیقعده انجام بدید
با سلام وخسته نباشید
خیلی ممنون از مطالب زیبا و پرمحتوای شما
خوشحال می شوم که به وبلاگ بنده هم سری بزنید.
اگر مایل به تبادل لینک هستید حتما به بنده هم اطلاع دهید
(بسیارخوشحال می شوم)
معلی و سفیر و کرشمه خطوطی برای آینده
موفق و موید باشید
در پناه حق
Javadfamo.blogfa.com