لبیک؛ طراحی فرهنگی مذهبی

لبیک؛ طراحی فرهنگی مذهبی

امام خامنه ای:
شکی نیست که بر اساس حقایقی که خداوند متعال تقدیر کرده است، خاورمیانۀ جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانۀ اسلام است.

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

نیمه شعبان

" برای مشاهده و دریافت اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید. "


" برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید. "

...........................................

حضرت حجت (عج) :

فإنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأنبائِکُم وَ لا یَغرُبُ عَنَا شَیءُ مِن أخبارکُم

علم ما به شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.

تهذیب الاحکام (تحقیق خراسان) مقدمه ج1، ص 38 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج53 ، ص175

اشک یار


" برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید. "

...........................................

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن منجی درون غار می ترسم  !

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم  !

سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابر های تار می ترسم!

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کند انکار می ترسم!

طببیم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار می ترسم

شنیدم روز و شب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار می ترسم!

به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار می ترسم!

دلت بشکسته از من لکن ای دلدار رحمی کن
من از نفرین و از عاق پدر بسیار می ترسم!

هزاران بار رفتم از درت، شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار می ترسم!

دمی وصلم،دمی فصلم،دمی قبضم،دمی بستم
من از بیچارگی آخر این کار می ترسم!

جهان را قطره اشکی می کند ویران
من از اشکی که می ریزد زچشم یار می ترسم

مِِنَ الغَرِیبِ الَی الحَبِیب

یامهدی


غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد


هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند

عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد


عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت

چشم بیمار شده تار شدن هم دارد


همه با درد به دنبال طبیبی هستیم

دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد


ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست

بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد


آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده

این همه عقده تلنبار شدن هم دارد


از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند

لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد


نکند منتظر مردن مایی آقا ؟!

این بدی مانع دیدار شدن هم دارد


ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم

عفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

یا صاحب الزمان


اگر چه تو طبیبی و دوا درست می کنی

کمی برای خیر ما بلا درست می کنی

 

از این طرف همیشه بارها خراب می کنم

از آن طرف همیشه بارها درست می کنی

 

اگر چه من خجل شدم، اگر چه سنگ دل شدم

تو از وجود سنگ هم طلا درست می کنی

 

من از گناه خسته ام، از اشتباه خسته ام

به جان مادرت بگو مرا درست می کنی؟!

 

گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود

تو با کریمی خودت گدا درست می کنی

 

کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند

تویی که از غریبه، آشنا درست می کنی

 

اگر بناست بعد از این مرا خراب تر کنی

از اول این خراب را چرا درست می کنی؟!

 

از این دلی که سال هاست بندگی نکرده است

فقط تویی که بنده ی خدا درست می کنی

 

تو یک غروب می رسی و گنبد بقیع را

شبیه گنبد امام رضا درست می کنی

علی اکبر لطیفیان

 

ظهور

نیامدی

برای دیدن سایز اصلی بر روی تصویر کلیک نمایید.