لبیک؛ طراحی فرهنگی مذهبی

لبیک؛ طراحی فرهنگی مذهبی

امام خامنه ای:
شکی نیست که بر اساس حقایقی که خداوند متعال تقدیر کرده است، خاورمیانۀ جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانۀ اسلام است.

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم

بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی

سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم

عالم ذر ذره ای از خاک پای حضرتش

از برای افتخار از حضرت داور گرفتم

بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم

تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم

زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد

من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم

سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما

حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم

ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده

گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم

ناگه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان

سر براه دوست دادم زندگی از سر گرفتم

اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم

تا خودم از تشنگی آب از دم خنجر گرفتم

گفت #ساعی زین مصیبت از در دربار جانان

حظّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم

شاعر: مرحوم حاج مرشد چلویی

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

.: صوت حاج احمد دلجو؛ همه جا کربلاست همه جا نینواست :.

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصاویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

قسمتی از وصیت نامه شهید غلامعلی رجبی:

به خون خویش نویسم به روی سنگ مزارم

که من به جرم محبت، قتیل خنجر یارم ...

اینجانب غلامعلی جندقی وصیت می کنم که همه آشنایان، دوستان، پدر، مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد.

مرا در هیئت ها فراموش نکنید.

در مجلس ختم و غیره فقط و فقط روضه اباعبدالله علیه السلام خوانده شود و شما را هم سفارش می کنم به عزاداری ها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین علیه السلام کلید پیروزی است.

اگر گاهی در هیئت ها یک قطره از اشک برای ارباب را به من هدیه کنید، از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره اشک را به تمام بهشت نمی فروشم.

به امید دیدار در قیامت

غلامعلی جندقی (رجبی) - اندیمشک ۶۷/۵/۴

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

آقای سازگار نقل می کردند: یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود.سیدحسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن ! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم ، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب. گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه ، مرضیه و فاطمه . دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه ! دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من. دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چی می خواهی ؟ گفتم بی بی جان ! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر  ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله ... ، دیدم صدای گریه ی بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق ! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم. چه روضه ای بخوانم؟ فرمود: روضه ی علی اصغرِ حسین را بخوان...